اما زمانی رویاهای من ، واقعیت زندگی دیگران است غم تمام دلم را فرا می گیرد !!
ظرفیت دلم زیاد شده است
تنهایی ، رنج ، دلتنگی
ما بدهکاریم به یکدیگر
به خود
و به تمام دوستت دارم های ناگفته
که پشت دیوار غرورمان ماندند
و ما آنها را بلعیدیم
تا نشان دهیم منطقی هستیم
من " ارگ بمم " خشت به خشتم متلاشی!
تو "نقش جهان" هر وجبت ترمه و کاشی!
در هر نفس این است دعایم همه جانا!
در زیر و بم زندگی آزرده نباشی.
خونی از بستر مادری کودک
نبضی که دیگر نمیزند
من باشم و تو دلت را
به موهای بافته شده ی او ببندی ...
عاشق همان مردی که سالهاست
ساعت های بی تو بودن را اعلام میکند
فکر این جایش را نکرده بودم
من بدون تو چه بگذرانم؟
باد گیسوانم را نوازش میکند
عجب نوازشگر ماهریست...
میبینی هنوز جایت خالی نیست
انگار رویای با تو بودن هم ...
سرگرم دیگریست
کاروان های محبت با خویش ارمغان آوردم ...
شاید این
تنها چیزی است که دارد
تحمل کن
رفتن از دست همه بر می آید
مال وقتیه که ازش جدا میشی میای خونه
دستات بوی عطرشو میده ....
یکی یه جایی داره
یه آهنگی رو به یاد تو گوش میده
دلم که هیچ
دنیا هم تنگ می شود ...
دوستانم عادت دارند
دیر بیایند ...