حسود نیستم...

اما زمانی رویاهای من ، واقعیت زندگی دیگران است غم تمام دلم را فرا می گیرد !!

ظرفیت دلم زیاد شده است

تنهایی ، رنج ، دلتنگی

عشق عینک سبزی است که انسان با آن کاه را یونجه می بیند.

ما بدهکاریم به یکدیگر

به خود

و به تمام دوستت دارم های ناگفته

که پشت دیوار غرورمان ماندند

و ما آنها را بلعیدیم

تا نشان دهیم منطقی هستیم

سعی کن "عشق" خاصیت تو باشد . نه احساس خاص تو به کسی.

من " ارگ بمم " خشت به خشتم متلاشی!

تو "نقش جهان" هر وجبت ترمه و کاشی!

در هر نفس این است دعایم همه جانا!

در زیر و بم زندگی آزرده نباشی.

دیشب هم آغوشی میکرد با مرگ

خونی از بستر  مادری کودک

نبضی که دیگر نمیزند

تنهایی یعنی

من باشم و تو دلت را

به موهای بافته شده ی او ببندی ...

چند روزیست عاشق شده ام

عاشق همان مردی که سالهاست

ساعت های بی تو بودن را اعلام میکند

گفتم برو و بدون من خوش بگذران

فکر این جایش را نکرده بودم

من بدون تو چه بگذرانم؟

این شبها به جای تو

باد گیسوانم را نوازش میکند

عجب نوازشگر ماهریست...

میبینی هنوز جایت خالی نیست

هرچه میکنم نمیتوانم تو را در کنار خود مجسم کنم

انگار رویای با تو بودن هم ...

سرگرم دیگریست

من اگر سوی تو برمیگردم  دست من خالی نیست ...

کاروان های محبت با خویش ارمغان آوردم ...

خودت را از کسی پس نگیر

شاید این

تنها چیزی است که دارد

گاهی به خاطرش ماندن را ...

تحمل کن

رفتن از دست همه بر می آید

یکی از بهترین حس ها

مال وقتیه که ازش جدا میشی میای خونه

دستات بوی عطرشو میده ....

چقدر خوبه بدونی ...

یکی یه جایی داره

یه آهنگی رو به یاد تو گوش میده

نباشی

دلم که هیچ

دنیا هم تنگ می شود ...

قلب...

قبرستان تن آدم است ....

بلافاصله پس از مرگم ... مرا به خاک نسپارید

دوستانم عادت دارند

دیر بیایند ...